اما در دل داستان آن سريال، ماجراي "انتخاب همسرِ" يک دختر خانم جوان، نقد شد و خيلي جدي به مخاطب پيامي اخلاقي داده شد که «يک دختر خانم معتاد به شيشه، با خانواده اي گسيخته و نابسامان و پدري خلافکار» نبايد با يک پسر خلافکار ازدواج کند؛ بگو خب!
اما پيام ديگر سريال مذکور اين بود که «يک خانم معلمِ متدين، فرهنگي و عاقل با خانواده اي خوب و بسامان و پدري با مرام و پهلوان و برادري غيرتي» هيچ اشکالي ندارد که با يک مرد خلافکار ازدواج کند! بگو خب!
حالا بايد پرسيد جوان ها در موقعيت هاي مشابه، براي تصميم گيري در قبال ازدواج با عشق شان! خودشان را جاي کدام گزينه قرار مي دهند؟ «دخترِ بد با خواستگار بد» يا «دختر خوب و خواستگار بد»؟
شايد به بهانه ي اين سريال ذکر سه نکته مهم مرتبط به انتخاب همسر و ازدواج، ضروري به نظر مي رسد:
?. دخترم؛ پسرم!
آيا يک دختر خوب و مومن و سربه راه ،بايد ازدواج کند تا قرباني شود؟! زخم روي زخم بخورد و صبوري کند؟!
دخترم! تو ازدواج نمي کني که قرباني شوي، زخم بخوري و منتظر زخمهاي بعدي باشي،-اشاره به ديالوگ هاي خانم خوبه- نبايد در مرحله انتخاب همسر و قبل از عقد! ترحم کني، نبايد تصميمت اين باشد که نقش پدر يا مادر را براي شوهر آينده ات ايفا کني.
دخترم؛ پسرم!
ازدواج؛ مددکاري نيست!
ازدواج؛ روان درماني نيست!
ازدواج؛ ايفاي نقش پدر و مادر براي خواستگار نيست!
ازدواج؛ ترحم کردن و اعانه دادن نيست!
ازدواج؛ هدفش آرامش است؛ آرامش دو نفر! نه فدا شدن و نابودي تو براي آرامش ديگري!
ازدواج؛ راهي است به سوي کمال؛ کمال ايمان و اخلاق نه آغازي به سمت مشکلات و تباهي.
ازدواج و تشکيل خانواده و ايفاي نقش والد براي فرزندانت به جا و مقدس است نه براي همسرت.
ازدواج و عشق ورزي و فداکاري براي همسرت و خانواده ات مقدس است و ستودني -خداي مهربان روزي همه شما کند- بله اين عشق و فداکاري مقدس است اما نه با نقشه قبلي او؛ با اين زبان حال: با من ازدواج کن فدام شو.
?. «انتخاب آگاهانه» و دور از هيجانات تنها راه درست و قابل اطمينان براي رسيدن به يک «ازدواج موفق و زندگي عاشقانه» است.
اگر کسي به قصد رسيدن به ازدواج موفق و عاشقانه، از راه انتخاب آگاهانه و خردمندانه حرکت کند و خداي نکرده به هر علتي قبل يا بعد از ازدواج، متحمل رنجي شود، در پيشگاه خدا معذور و مغفور است ان شاءالله و الا هم کامش تلخ شده و هم بايد به خداي متعال بابت تلخ کامي هايش پاسخ دهد. (اين به يک توضيح کوتاه نياز دارد: اگر کسي جوري ازدواج کند که از پيش برايش معلوم باشد و يا عقلاء به او تذکر دهند که اين ازدواج و زناشويي، پر دردسر و دردسر آفرين است؛ بابت اعصاب خوردي ها و هر رنج و مشقتي که به خود و يا همسرش و ديگران تحميل کند، بايد پاسخگوي خدا باشد. چرا که جسم و روح ما امانتي الهي است در دست ما و کسي حق ندارد به خودش ظلم کند و موجبات غم و غصه خودش را فراهم کند. البته آدمي مادامي که زنده است مي تواند بابت ظلم ها و خطاهايش و تمام گناهانش از طريق توبه و استغفار با خدا در دنيا تسويه حساب کند. انّه هو الغفور الرحيم)
چقدر خوب است هر کسي، در مواقع خاص و حساس زندگي خود مثلا قبل از تصميم هاي مهم؛ خلوتي کند و يا با يک مشاور خردمند، انتخابها و آرزوهايش را بررسي و تحليل کند. خصوصا با توجه به "تاريخ توليد" آنها؛ شايد زماني که آرزو کرده، يا تصميم گرفته و يا انتخاب کرده، آن انتخاب؛ کودکانه و يا خشم گينانه و يا ناآگاهانه و ... خلاصه تحت تاثير هيجان بوده، ولي خودش مي تواند از سر شعور و آگاهي "تاريخ انقضاء" آن را تعيين کند چون بعضي از آرزوها، هدف ها و انتخابهاي "تاريخ گذشته" حتما خطرشان از مصرف شير و شکلات "تاريخ گذشته" بيشتر است!
?. وقتي فرد بزرگ تر مي شود حتي اگر تحصيلاتش را ادامه ندهد، تجربياتش بيشتر ميشود، موقعيت اجتماعي او و نظام پسندهايش نيز تغيير ميکند و ... معمولا افراد بعد از دوران جواني بايد بتوانند عشق و نفرت را شناسايي و کنترل کنند و به اين باور نادرست ادامه ندهند که «عشق اول» بهترين و کاملترين عشق است. «هيچ چي عشق اول نميشه!»
اگر کسي پذيرفت که عشق اول اشتباه بوده، نبايد خودش را سرزنش کند و نبايد دوباره آن اشتباه را تکرار کند!
در چنين شرايطي نبايد با عشق اول خاطره بازي کرد.
اساسا اگر ازدواجي غلط بوده و يک طرف يا دو طرف به هم ظلم کرده اند و کينه به دل گرفته اند؛ نبايد «رفتار اسلامي و پسنديده ي عفو و گذشت» را، با تکرار آن اشتباه و خطا و «ازدواج مجدد» اشتباه گرفت. عفو کن ولي خطا را تکرار نکن! عاقل از يک سوراخ دوبار گزيده نمي شود.
اشتباهي که شايد در برخي داستان هاي مکتوب يا نمايش ها ستوده شود و تکرار مجدد يک اشتباه، به غلط «فداکاري» و ايثار جلوه داده مي شود و به سادگي! تعقل، درايت و تجربه فرد عاقل در داستان، ناديده گرفته مي شود و تحت تاثير درام اين غفلت معمولا به چشم نمي آيد.
گردآوري : گروه اينترنتي پرشين وي